اتحاد ملت ایران؛ از دفاع مقدس تا کرونا/ روایتی از پشتیبانی مردم از رزمندگان در دوران دفاع مقدس
به گزارش موج رسا; قدرت، همیشه در دست مردم بوده و اگر گذری در طول تاریخ داشته باشیم، میبینیم در هر جایی که مردم، حضور داشتهاند حکومتها موفق بودهاند. کشور خودمان را مثال بزنیم؛ از نهضت انقلاب اسلامی تا دوران دفاع مقدس و در ادامه از جشنهایی مثل شور عاطفهها گرفته تا انواع و اقسام بلاها مانند سیل و زلزله و امروز که به نهضت کرونا رسیدهایم، همواره حضور متحدانه و همدلانه مردم در صحنه سبب رفع مشکل و در نهایت، پیروزی در آن عرصه شده است.
وجود دولت به عنوان نهاد حاکمیتی نیز در پیشبرد امور، موثر بوده اما متاسفانه گاهی دولتها نیز یا نخواسته و یا نتوانستهاند که که برای مبارزه با بحران بهوجودآمده کمک کنند و این مردم بودند که حضور، نوعدوستی و احساس مسئولیت داشته و در تمام صحنهها و در شرایط مختلف از جمله گرانی و تورم افسارگسیخته با وحدت، همدلی و کمکهای خود توانستهاند از بحرانهای مختلف عبور کنند.
* چهلمین سالگرد آغاز جنگ تحمیلی و هفته استانی دفاع مقدس
امسال در چهلمین سال آغاز جنگ تحمیلی قرار داریم و در این راستا هفته دفاع مقدس استانی برای تمام استانها در نظر گرفته شده که هفته استانی دفاع مقدس زنجان از 11 تا 17 بهمنماه و همزمان با دهه فجر انقلاب اسلامی است. بارها شنیده شده که ملت ایران در دوران جنگ تحمیلی از هیچ تلاش و فعالیتی برای پیروزی رزمندگان اسلام در برابر دشمنان قسمخورده، دریغ نکردند و هر آنچه در توان داشتند را به منصه ظهور گذاشتند. جنگ و مبارزه رزمندگان در خط مقدم، ظاهر قضیه بود اما پشتیبانی از جبهه و تدارکات برای رزمندگان سرافراز نیز دست کمی از آن نداشت و این مردم بودند که در پشت جبههها رزمندگان را یاری میکردند. ملت از پول نقد، اموال و دارایی خود وسایل مورد نیاز را برای رزمندگان تامین میکردند، برخی در دوختن لباس، برخی در تدارکات، برخی در واحدهای امدادی، برخی در رسیدگی به سالمندانی که فرزندانشان در جبههها بودند و خلاصه اینکه با روشهای مختلفی سعی در کمک به رزمندگان بودند و در واقع میتوان گفت یکی از رموز موفقیت رزمندگان در جنگ تحمیلی، وحدت، همدلی و یکپارچگی ملت ایران بود که همه آنها یک هدف را دنبال میکردند و دوران دفاع مقدس را میتوان تجلی بارز ایثار، فداکاری، همکاری، همیاری وحدت و یکپارچگی ملت ایران دانست که در شهرها و روستاهای مختلف، تمام همت و تلاش خود را برای پشتیبانی هرچه بیشتر و بهتر از رزمندگان اسلام به کار بستند.
با گذشت زمان و وقوع بحرانهای بعدی نیز مشاهده شده که همواره مردم بودند که با کمکهای مختلف خود سعی در کمک به آسیبدیدگان و خروج آنها از بحران داشتهاند. در زلزلهها و سیلهای مختلفی که رخ داده، مردم خونگرم ایران از نقاط مختلف کشور، دست به دست هم داده و کمکهای نقدی و غیرنقدی خود را در کنار گروههای جهادی که از بین همین مردم، تشکیل شده برای کمک به آسیبدیدگان میفرستند.
* از دفاع مقدس تا کرونا
همت والای مردم ایرانزمین در کمک به همنوعان خود و کمک برای خروج از بحران به جبهه و جنگ، محدود نبوده و حتی با گذر از سیلها و زلزلهها امروز به کرونا رسیده است. در شرایطی که تورم افسارگسیخته، گرانی، بیکاری، کمبود درآمد و مشکلاتی از این قبیل، مردم را غرق در خود کرده اما باز هم این همت مردم است که بهرغم تمام مشکلات و سختیها به یاری یکدیگر شتافته است.
همانطور که رزمندگان دفاع مقدس دیروز در جبههها و در خط مقدم مبارزه با متجاوزان به خاک این مرز و بومد بودند امروز نیز کادر بهداشت و درمان و تمام تلاشگران این حوزه مانند رزمندگان در خط مقدم مبارزه و جنگ با بیماری کرونا قرار دارند و نقش رزمندگان دفاع مقدس را اجرا میکنند و همان مردان و زنانی که دیروز در دوران جنگ تحمیلی در پشت جبههها یاریگر رزمندگان بودند امروز نیز به اَنحای مختلف برای کمک به مدافعان سلامت و همچنین برای کمک به همنوعانی که درگیر این بیماری هستند، سر از پا نشناخته و شب و روز در تلاش هستند و این نشانگر غیرت، نوعدوستی، احساس مسئولیت و اتحاد ملت ایران دارد که به امید خدا همانند دفاع مقدس در این جنگ نیز پیروز خواهد شد.
* زنجان در دفاع مقدس
تاکنون بارها از رشادت، فداکاری، جانفشانی و ازخودگذشتگی رزمندگان زنجانی در دفاع مقدس شنیده و خواندهایم و همین رشادتها سبب شده تا زنجان، افتخار دیار غواصان دریادل را به خود اختصاص دهد.
با وجود اینکه جنگ اصلی و مبارزه با رژیم بعثی عراق در مناطق عملیاتی غرب و جنوب کشور بود و رزمندگان در آنجا از وطن دفاع میکردند اما دشمن قسمخورده ملت مظلوم ایران از حمله به شهرها و روستاها نیز دریغ نمیکرد و ترحمی نسبت به مرد، زن، کودک، پیر، جوان و بیمار نداشت.
یکی از مهمترین حملات هوایی عراق به استان زنجان در دوم بهمنماه سال 1365 به کوچه بینش زنجان بود که تعدادی مدرسه در این کوچه وجود دارد و متاسفانه این حمله هوایی منجر به شهادت 13 نفر از دانشآموزان مدارس پسرانه 22 بهمن و دخترانه نواب صفوی و زخمی شدن 21 دانشآموز شد.
در آستانه هفته استانی دفاع مقدس و به بهانه یادآوری وقایع آن روزها در شهر زنجان به سراغ 3 نفر از دانشآموزان اسبق مدارس کوچه بینش به نامهای علیرضا بهاریان، فرهاد تفویضی و مرضیه صباغی رفتیم که در دوران دفاع مقدس، سن پایینی داشته و وقایع داخل شهر را از نزدیک دیدهاند ضمن اینکه این افراد، شاهدان عینی حادثه بمباران کوچه بینش نیز هستند.
* با شهیدان جواد بیات و مجید شهریاری، همهیاتی بودیم
علیرضا بهاریان در گفتوگو با خبرنگار موج رسا؛ با بیان اینکه متولد سال 1354 هستم، گفت: در سال 59 که جنگ تحمیلی آغاز شد 5 ساله بودم و اولین بمب در زنجان به خیابان اعتمادیه افتاد که دقیقاً به یاد دارم همچنین در دوم بهمنماه سال 1365 در بمباران مدارس کوچه بینش، شاهد عینی جنایات رژیم صدام بودم که هیچگاه آن صحنههای دلخراش از خاطرم پاک نمیشود.
وی در خصوص عقبه و پشتوانه رزمندگان در پشت جبههها اظهار داشت: بسیاری از جوانان در زمان جنگ تحمیلی به جبهه میرفتند و یادم هست که مردم زنجان در پشت جبهه، مشغول جمعآوری کمکهای نقدی و غیرنقدی از جمله نان، کمپوت و قند برای ارسال به رزمندگان بودند و در حسینیهها و مساجد جمع شده و مشغول خُرد کردن قند و یا بستهبندی نان میشدند.
بهاریان با بیان اینکه بنده در آن زمان روزهای جمعه به هیات حضرت زینب(س) که قرائت و تفسیر قرآن بود میرفتم، خاطرنشان کرد: شهیدان جواد بیات و دکتر مجید شهریاری از دوستان همهیاتیام بودند.
وی افزود: شهید بیات، هنوز دیپلم خود را نگرفته بود که به جبهه رفت و هر هفته در هیات، جهت سلامتی رزمندگان علیالخصوص بچههای هیات دعا میکردند تا اینکه جواد بیات شهید شد و وقتی دوستان در هیات میخواستند قرآن قرائت کنند، بغض گلویشان را میگرفت و بعد از قرائت قرآن، ثواب آن را به روح شهید بیات، هدیه میکردند.
* جمعآوری کمک در نارنجک
بهاریان با اشاره به خاطراتی از آن دوران گفت: سال سوم ابتدایی بودم که یک روز، معلم به کلاس آمد و گُلکی به شکل نارنجک به هرکدام از دانشآموزان داد و گفت ببرید و اینها را پُر کنید که میخواهیم به جبههها بفرستیم.
وی با بیان اینکه همه دانشآموزان، نارنجکها را در یک روز معینی آورده بودند، اظهار داشت: بچهها را به صف کردند و از مدرسه پروین اعتصامی در کوچه بینش به سمت دبیرستان شریعتی، پیاده و نارنجک به دست، حرکت کردیم و آن موقع بسیار ذوق میکردیم.
بهاریان خاطرنشان کرد: وقتی وارد دبیرستان شریعتی شدیم در ضلع غربی محوطه دبیرستان، اجتماع کردیم و از سایر مدارس هم آمده بودند و نارنجکها را در وسط حیاط، پرتاب میکردیم و هنگام پرتاب نارنجکهای قلابی واقعاً ذوقزده شده و احساس میکردیم نارنجک واقعی به سمت دشمن پرتاب میکنیم.
* اعتقاد و ایمان راسخ به خدا و ائمه معصومین، رمز پیروزی رزمندگان در جبههها بود
وی اعتقاد و ایمان راسخ تمام ملت به خدا و ائمه معصومین(ع) را رمز پیروزی رزمندگان در جبههها بیان کرد و افزود: رزمندگان، اعتقاد داشتند که حق علیه باطل ایستاده و تا آخرین نفس میجنگیدند. از طرف دیگر، غیرت ایرانی اجازه نمیداد تا دشمن وارد حریم کشور شود. به طور مثال؛ آنطور که شنیدهام، شهید امیرفضلی بعد از بمباران مدارس زنجان به شدت غیرتی شده و وقتی آن صحنهها و جنایتها را دیده بود، چنان گریه میکرد و میگفت که این طفلان معصوم چه گناهی کردهاند که باید اینگونه از بین بروند و سپس با همان سر و وضع، وارد خانه شده و وسایل خود را جمع میکند و به جبهه میرود و بعدها هم شهید میشود.
بهاریان ادامه داد: اگر خاطرات رزمندگان را مرور کنیم در خیلی از عملیاتها که فرماندهان بر سر دوراهی مانده بودند با توسل به ائمه معصومین(ع)، راه درست را انتخاب کرده و پیروز می شدند و حتی شنیدهام که بعضی از شهدا قبل از شهادت، محل و نحوه شهادتشان را اعلام میکردند که اینها نشانه دل پاک و ارتباط با خدا و ائمه(ع) است اما متاسفانه در حال حاضر وقتی با عملکرد بعضی از مسئولین و اختلاسهای بهوجودآمده و یا اَعمالی که در شان مسئولین نظام جمهوری اسلامی نیست، روبهرو می شویم، باعث شده این اعتقادات، کمی ضعیفتر شود.
* اگر مدافعان حرم نبودند، داعش قطعاً وارد ایران میشد
وی در توصیف رشادتهای مدافعان حرم با تاکید بر اینکه اگر این عزیزان نبودند، داعش قطعاً وارد ایران میشد، گفت: هدف از تشکیل داعش، تصرف همسایگان ایران و سپس حمله به خود ایران بود و کشور ایران، هدف اصلی آنها بود.
وی اظهار داشت: عدهای اراذل، اوباش و قاتل را از کشورهای مختلف مانند چچن، روسیه و سایر کشورها جمع کرده و علیه شیعیان، شستوشوی مغزی داده بودند و سپس با حمایت آمریکا و کشورهای اروپایی، وارد عراق و سوریه شده بودند و اگر مدافعان حرم بهموقع اقدام نکرده و آنها را در نطفه که همان عراق و سوریه است، خفه نمیکردند الان معلوم نبود وضعیت ایران به چه صورتی است.
بهاریان، یادی از سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی کرد و با طلب آمرزش برای ان شهید از خداوند، خاطرنشان کرد: وقتی فیلمهای آن شهید بزرگوار را میبینم که شخصاً با چه رشادتی و بدون ترس تا نزدیکی دشمن میرفت و نقشه نابودی آنها را میکشید، واقعاً به ایرانی بودنم افتخار میکنم و اینکه چنین سردارهایی را در کشور داشته و داریم.
* جبهه را از نزدیک لمس کردم
وی با بیان اینکه در سال 68 وقتی که مقطع سوم راهنمایی بودم، یک اتوبوس از طرف مدرسه 22 بهمن به اردوی استان خوستان رفته و از خرمشهر و آبادان بازدید کردیم، گفت: ایام دهه فجر بود و یک سالی از صدور قطعنامه 598 گذشته بود. وقتی وارد خرمشهر شدیم با گذشت 9 سال از جنگ، شهر همچنان ویران بود و وحشت میکردیم زیرا کیف، لباس، دفتر و کتاب مدرسه بچهها همچنان خونآلود بر روی زمین بود و اسکناسهای خارجی همچنان نیمهسوخته در داخل گاوصندوق بانکها موجود بود.
بهاریان با بیان انکه هنوز رزمندگانی در آنجا بودند که از خرمشهر محافظت میکردند، ابراز کرد: نماز مغرب و عشا را در مسجد جامع خرمشهر اقامه کرده و سپس عکس دستهجمعی گرفتیم که هر وقت آن را میبینم از چهره یکایک بچهها غم و اندوه میبارد.
وی با بیان اینکه شب 22 بهمن، اجرای سرود و تئاتر برای رزمندگان در دزفول داشتیم، خاطرنشان کرد: شبها را در چادر میخوابیدیم و تنها یک هفته در آنجا بودیم و جبهه را از نزدیک لمس کردیم البته نه به معنای واقعی.
بهاریان تصریح کرد: رشادتها و ایثار رزمندگان چه مدافعان حرم و چه 8 سال دفاع مقدس باید برای جوانان امروزی بازگو شود تا بدانند در چه مرحلهای بودیم و چه دوران سختی را سپری کردیم و نه به عنوان یک واحد درسی بلکه باید در مدارس به صورت فیلم، پخش شود تا رشادت شهیدان از یادها نرود.
وی با بیان اینکه امروز عکس 2 نفر از شهیدان را برایم ارسال کرده بودند، اظهار داشت: چهره همکارانم با مشاهده عکس این شهدا تغییر پیدا کرد.
بهاریان با بیان اینکه عکس مربوط به یکی از شهدا بود که بعد از تفحص پیدا کرده بودند، افزود: دستها و پاهای آن شهید را از پشت بسته و با صورت به داخل گودال انداخته و زنده به گور کرده بودند.
وی ادامه داد: همه آن عزیزان رفتند تا ما الان بتوانیم در آسایش زندگی کنیم اما حیف که عملکرد بعضی از مسئولین، خون آن عزیزان را پایمال میکند.
* در آغاز جنگ تحمیلی 5 ساله بودم
فرهاد تفویضی، دیگر دانشآموز دوران جنگ تحمیلی در گفتوگو با خبرنگار موج رسا؛ با بیان اینکه متولد 1354 هستم، گفت: پدرم، نظامی بود و به همین دلیل شهرهای مختلف ایران را گشتهایم اما چون اصالتاً زنجانی بودیم در سال 57 به زنجان مراجعت کردیم و همزمان با شروع جنگ تحمیلی که 5 سال داشتم در زنجان بودیم و پدرم در جبهههای نبرد حق علیه باطل، مشغول خدمترسانی بود.
وی با اشاره به شرایط دوران جنگ و زندگی در کنار خانواده بدون حضور پدر، اظهار داشت: حدود 5 سال داشتم که پدرم عازم جبهه شد و هنوز جنگ به صورت جدی و علنی شروع نشده بود و بمباران شهرها بود. پدرم از مناطق کردستان اعزام شد و بعد از آن به جبهههای غرب کشور منتقل شد.
تفویضی خاطرنشان کرد: چون پدرم حضور نداشت، ما 3 برادر بودیم که مسئولیت خانه را بین خودمان تقسیم کرده بودیم و درست در سن و سالی که تفاوت پدر و مادر را میدانستم و اینکه در چه مواردی به کدام یک باید مراجعه کنم اما پدرم حضور فیزیکی نداشت و یادم است که هر سه ماه 10 روز مرخصی داشت که 3 روز آن در بین راه برای رفت و برگشت، صَرف میشد و در طول سال شاید 35 روز و آن هم اگر عملیاتی نبود، پدر را میدیدیم و کل مسئولیت خانه بر عهده ما 3 برادر بود.
وی در خصوص شرایط شهر زنجان و فداکاری و کمک مردم در پشت جبههها گفت: زمان زیادی از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود و هنوز حال و هوای انقلابی، تظاهرات و همبستگی همچنان در بین مردم وجود داشت که جنگ آغاز شد.
تفویضی اظهار داشت: جوانان و آنهایی که توان داشتند به جبهه رفتند و کسانی که توان مدیریت داشتند و بچهها، کودکان، بانوان و بیماران و تمام آنهایی که عذری برای عدم حضور در جبهه داشتند با وجود اینکه همه آنها آرزو داشتند به جبهه بروند ولی ماندند در پشت جبههها و تمام موسسات، نهادها و آموزشگاهها تبدیل به یک سنگر شده بودند و تمام ملت با دشمن میجنگیدند.
وی با بیان اینکه کمکهای مردمی را در مدارس جمع و یا بستهبندی میکردند، خاطرنشان کرد: در بعضی محلها نیز منازلی بود که به صورت چرخشی در منزل یکی، جمع شده و کمکهای مردمی را در انجا بستهبندی میکردند و ما هم بچه بودیم و همیشه نامهای نواشته و در بستهبندیها قرار میدادیم تا یک دلگرمی برای رزمندگان باشد تا وقتی بسته را باز میکنند، بدانند که با چه عشق، محبتی و همدلی ارسال شده و دلمان پیش آنهاست.
تفویضی افزود: کل ایران جبهه بود و فرقی نمیکرد اما آنهایی که در جلو و خط مقدم بودند، جنگ را لمس میکردند.
* رزمندگان با دیدن حمایت و پشتیبانی مردم، دلگرم میشدند/ اتحاد بین مردم، زنجیرهای بود
وی در پاسخ به اینکه اتحاد، همدلی و همراهی مردم تا چه اندازه در پیروزی رزمندگان موثر بود، گفت: وقتی آنها میدیدند که مردم به فکرشان هستند به این نتیجه میرسیدند که برای مردمی تلاش میکنند که عاشق آنها هستند ضمن اینکه افراد کم سن و سال در پشت جبههها نیز وقتی این حمایتها را میدیدند، خودشان هم در حد توان مشغول حمایت بودند و البته فقط جمعاوری کمک نبود بلکه برخی با سرودن شعر و برخی با تهیه برنامه تلویزیونی از رزمندگان حمایت و پشتیبانی میکردند و اینگونه بود که افراد کم سن و سال نیز ترغیب میشدند تا وقتی سنشان رسید، اینها هم به جبهه رفته و به نیروهای رزمنده ملحق شوند زیرا میدانستند که افراد کم سن و سالتر از آنها در پشت جبههها وجود دارند که از آنها حمایت کنند لذا اتحاد در آن زمان، زنجیرهای و از افراد مُسن تا کودکان بود.
تفویضی افزود: افراد ریشسفیدی بودند به جبهه رفتند که شاید فقط توان این را داشتند که یک لیوان آب به دست رزمنده بدهند اما احساس میکردند که در آنجا مفیدتر هستند و وقتی جوان رزمنده، مسنتر را در جلوی خود و کم سن و سالتر را در پشت خود میدید و بانوان را میدید که خالصانه و عاشقانه در پشت جبههها برای کمک به آنها تلاش میکنند از اینکه من از وطنی دفاع میکنم که یکپارچه است، دلگرم می شد.
وی اظهار داشت: چون پدرم در منزل تشریف نداشتند، ما خیلی محکمتر، سفتتر و مستقلتر بزرگ شدیم و از کودکی برای خودمان، مردان کوچک و مسئولیتپذیر بودیم و میدانستیم که مسئولیت مادر و خواهر با ماست و نه تنها مادر و خواهر خودمان بلکه مسئولیت مادر، خواهر، همسر و فرزندان همسایهای که او هم رزمندهای داشت نیز با ما بود.
تفویضی خاطرنشان کرد: شاید افراد زیادی در یک کوچه بودند اما این حس که بزرگتر خانه در منزل حضور ندارد باعث شد بقیه افراد، حس مسئولیتپذیری داشته باشند و این همچنان در وجود ما نهادینه شد و امروز هم این مسئولیتپذیری در بین من و همنسلان من وجود دارد.
وی در خصوص مقایسه امنیت کشور در قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی گفت: به دلیل سن پایینم، دوران قبل از انقلاب را به یاد نمیآورم و آن چیزی که به خاطر دارم، محیط خانه و خانواده بود اما اگر بخواهم به کلمه امنیت، اشاره کنم به عقیده شخص بنده، امنیت، بزرگترین نعمتی است که نصیب یک فرد، خانواده و جامعه میشود و چه کسانی برای تامین آن زحمت میکشند.
تفویضی با بیان اینکه انشاءالله هیچ زمانی هیچ جنگی نباشد و امنیت برقرار باشد، ابراز کرد: اما وقتی یک نفر به کشوری دستدرازی میکند و تعدادی از افراد، جان خود را برای تامین امنیت دیگران به خطر میاندازند، امنیت به عنوان یک نعمت نه تنها تامین شده بلکه بک امانت میشود.
وی افزود: امانت یعنی اینکه امنیتی که امروز داریم، امانتی است که حاصل زحمات شهدا، جانبازان، آزادگان و هر کسی است که هرچند سهم کوچکی در این زمینه داشته و ما باید قدردان این امنیت باشیم و ما هم این را به صورت امانت، حفظ کرده و به نسل آینده منتقل کنیم.
* اقلام خانه را برای کمک به رزمندگان، نصف میکردیم
مرضیه صباغی، دانشآموز اسبق مدرسه نواب صفوی کوچه بینش زنجان نیز در گفتوگو با خبرنگار موج رسا؛ گفت: قبل از جنگ نیز درگیر این مسائل بودیم و مسائل جنگ برای بنده و خانوادهام طوری بود که همه اعضای خانواده درگیر آن بودیم و من در ان زمان 13 سال داشتم.
وی با بیان اینکه ما 3 خانواده در یک خانواده زندگی میکردیم، اظهار داشت: پدر یکی از بچهها معلم بود ولی دائم در جبههها حضور داشت و وقتی هم میآمد برای معلمی به روستاها و مناطق خیلی محروم میرفت. بچهاش به قدری پدرش را ندیده بود که وقتی عکس حاج صادق آهنگران را میدید، میگفت بابام است!
صباغی با بیان اینکه دوران جنگ تحمیلی را کاملاً به یاد دارم، خاطرنشان کرد: اقلام به صورت کوپنی توزیع میشد و با وجود اینکه تمام اقلام اساسی خانوار را به صورت سهمیهبندی میگرفتیم اما همه آنها را نصف کرده و بخشی را برای رزمندگان جبههها اختصاص میدادیم و بخشی را برای خانواده در نظر میگرفتیم و میگفتیم که موقعیت و شرایط آنها بهتر باشد.
وی با بیان اینکه برادرم در جنگ تحمیلی شید شده است، اظهار داشت: وقتی برادرم (که شهید شده) از عملیات برمیگشت میگفت به اندازهای در محاصره بودند که همان نان خشکی که کپک زده بود را کنار گذاشته بودیم را مجبور شدیم همانها را دوباره خوردیم.
صباغی با بیان اینکه برادرم که آمد، ظاهراً شیمیایی شده بود، افزود: حالشان خیلی بد بود و در بیمارستان بستری کردیم تا حالت بیماری از تَنشان بیرون آید.
وی تصریح کرد: کمک کردن به رزمندگان برای مردم، عادی بود و تمام مردم ایران به همین شکل هستند و در هر زمانی همین وضعیت وجود دارد.
* رزمندگان دیروز، امروز هم در جنگ کرونا فداکاری میکنند
صباغی در پاسخ به اینکه چه وظیفهای در قبال رزمندگان جنگ داریم، گفت: برای آنها هیچ کاری نمیشود کرد چون آنها با اعتقاد و قلب خودشان برای حفظ ناموس و وطن رفتند و هیچ توقعی از ما ندارند و توقع ندارند که الان کسی به آنها صدقه بدهد و بگوید که این را به این دلیل میدهیم که شما که به جنگ رفته بودید، آرام بگیرید.
وی اظهار داشت: در جبههها نُقل و نبات پخش نمیکردند و رزمندگان واقعاً از جان خودشان برای حفظ خاک وطن، مایه میگذاشتند و کسی که به جبهه میرود و شبانهروز میجنگد و حتی از غذای خود برای افراد ضعیف و ناتوان میگذرد، مطمئناً همین امروز هم توقعی ندارد.
صباغی با تاکید بر اینکه همین امروز هم باید هوای همدیگر را داشته و به هم کمک کنیم، خاطرنشان کرد: همان بچههایی که آن زمان در جبههها رشادت میکردند، میبینیم که در همین زمان کرونایی نیز برای کمک به مردم نیازمند، کمک میکنند.
وی افزود: این افراد بدون هیچ توقعی، اقلام مورد نیاز مردم پاییندست را تهیه میکنند و هیچ انتظاری از یک نهاد یا بنیادی ندارند.
صباغی ادامه داد: رزمندگان دیروز به اندازهای سعه صدر دارند و مقامشان بالا است که هنوز هم همان بالاها سیر میکنند و نه تنها نیازی به کمک کسی ندارند بلکمه برای افراد ضعیف و نیازمند نیز کمک میکنند.// آ
انتهای خبر/